یه اتاق تاریک... یه سکوت بهت آلود.. یه آرامش مسموم... یه آهنگ ملایم... یه جمله ی عمیق وسط آهنگ... بی تو من در همه ی شهر غریبم... و یه قطره اشک که رو گونه هام لغزید... بهم فهموند که چقدر دلم برای داشتنت تنگ شده... امشب دستام بهونه ی دستاتو داره ... وچشمام حسرت یه نگاه تواون چهره ی معصوم... به بغض غریب تو گلوم لونه کرده ... و یه احساس غریبتر داره تبر به ریشه ی بودنم میزنه... دلم برای روزهای آفتابی گذشته بیتابی می کنه... و پاهام بدجوری دلتنگه پاگذاشتن تو جاده ی بارون زده ی خیالته... چقدر سخته آرزوی کسی رو داشتن که آرزوتو نداره... چقدر سخته دلتنگ کسی بودن که دلتنگ تو نیست... خواستم رویادت خط بکشم... خواستم که دیگه دلتنگت نباشم... از جام بلند شدم... چراغهای اتاقو روشن کردم... سکوت رو شکستم... آهنگ رو قطع کردم و اشکامو پاک... اما قطره ی اشک بعدی هم رو گونه هام سر خورد... تا بهم بفهمونه که... هنوز هم دلتنگتم... هنوز هم دلتنگتم... هنوز هم دلتنگتم... چی بگم حس غریبی دارم اینکه آدم گاهی مجبور است برای راحت کردن خیال دیگران خودش را خوشحال نشان بدهد. اما واقعیت اینطور نیست دلم برای جنبه هایی از حس ها که اجباراً پنهان می شوند می سوزد وبرای خودم الهی .... گاهــی بایــد آرزوهـایـــت را مثـل قاصـــدکـــ بـــــــــــآور کـــن خـ ـیلی هــــآ خـ ـ وآستند نبودنـــت رآ پُر کــنند! امــــآ نشــد مـــآهی صیــــد شـ ـ ده رآ هـ ـر چه قـدر میخــوآهی در آب رهــآ کـ ـن! دیگــــر چـ ـ ه فـآیده؟ وقــــتی مــرده اسـت...!!! دارم با دیگری نبینم |
About
به وبلاگ من خوش آمدید.
آبان 1392 مهر 1392 شهريور 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 دی 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 AuthorsLinks
SpecificLinkDump
حمل ماینر از چین به ایران
کاربران آنلاین: بازدیدها :
|